شعر زیبایی از طالب آملی با خوانش خانم حمیده وزیری راد از مجریان و گویندگان توانا و خوش صدای کشور. www.hamyaar.ir
این شعر شاید تنها شعر فارسی باشد که اسم«پرتگال» در آن به کار رفته است
منظور کشور پرتغال است که در قرن یازدهم در ایران بودند.
به پا بيدار سازد خفتگانِ نقشِ قالی را
به تن بويا كند گل هاي تصويرِ نهالی را
من و انديشه ی بوس و كنار او؟ مُحال است اين
مگر بينم به خواب اين آرزو هاي خيالی را!
ترا بايد ز خود آموختن علم وفاداري
چه حاجت با معلم صاحبان طبع عالی را؟
هنوز اندك شعوری هست، از من مگذر ای ساقی
به چشم مستِ خود تكليف كن اين جام خالی را
حجابم غنچه سان در پرده ی ناموس غم دارد
دريغا كاش می چيدم گلِ بي انفعالی را
گهی ابرِ تر و گاهی ترشح گونه ، گه باران
بيا در چشم من بنگر هوای پر تگالی را!
فلك عاجز پسند افتاد و من هم در مماشاتش
تتبع مي كنم با شير طبعي ها شغالی را
فرنگی شاهدانت، ساقیِ بزمند، هان اي دل!
صنم مي گوی و می كش باده های پُرتگالی را
زِ مژگانِ غزالان، خامه ها سر كرده ای، طالب!
رقم زن بر بياضِ ديده اين اشعار عالی را!
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت